|
|
نوشته شده در چهار شنبه 18 ارديبهشت 1392
بازدید : 933
نویسنده : اصغر بویه
|
|
یه روزی یه جایی یه دل شکوندم
یکی عاشقم شد باهاش نموندم
چه آسون چه راحت ازش گذشتم
دلم رو به قلبی دیگه سپردم...!
:: موضوعات مرتبط:
دل نوشته ,
,
:: برچسبها:
دلنوشته ,
نوشته شده در چهار شنبه 18 ارديبهشت 1392
بازدید : 1028
نویسنده : اصغر بویه
|
|
حس میکنم دیگه دوستم نداری
حس میکنم زیاده وجودم
چرا به این زودی ازم بریدی
من که گل سر سبد تو بودم
حس میکنم تو این روزا نمی خوای
یه لحظه هم حتی من و ببینی
کاش میدونستم عشق دیروز من
فردا که شد تو با کی هم نشینی
دوستم نداری میدونم دوستم نداری
اما تو چشمات مبینم که بیقراری
خدا کنه که برگردی تو پیشم
بدون تو من دیونه میشم
دوست ندارم حضور من کنارت
باعث دل خستگیه تو باشه
شاید سفر رفتن من یه فصلتازه ای از زندگی تو باشه
حس میکنم باید از اینجا برم
جایی که هیچکی راهشو بلد نیست
باید برم که قدرمو بدونی
یه مدتی تنها بمونی بد نیست
حس میکنم دیگه دوستم نداری
حس میکنم زیادی وجودم..!
:: موضوعات مرتبط:
دل نوشته ,
,
:: برچسبها:
دلنوشته ,
نوشته شده در دو شنبه 4 دی 1391
بازدید : 937
نویسنده : اصغر بویه
|
|
من که تسبیح نبودم تومراچرخاندی
مشت برمهره ی تنهایی من پیچاندی
مهردستان تودنبال دعایی می گشت
بارهادورزدی،مهرمراگرداندی
ذکرهاگفتی وبرگفته خودخندیدی
برلبت نام خدابود،خداشاهدماست
برلبت نام خدابودومرارقصاندی
دست ویران گرتوعادت چرخیدن داشت
عادتت رابه غلط چرخه ایمان خواندی
قلب صدپاره من مهره صددانه نبودتوولی گشتی واین گمشده رالرزاندی
جمع کن رشته ایمان دلم پاره شده ست
من که تسبیح نبودم تومراچرخاندی..
:: موضوعات مرتبط:
دل نوشته ,
,
نوشته شده در دو شنبه 29 آبان 1391
بازدید : 670
نویسنده : اصغر بویه
|
|
صبر کن سهراب
گفته بودی قایقی خواهم ساخت
قایقت جا دارد؟
من هم از همهمه اهل زمین دلگیرم...
سراپا اگر زرد پژمرده ایم
ولی دل به پاییز نسپرده ایم
چو گلدان خالی ، لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده ایم
اگر داغ دل بود ، ما دیده ایم
اگر خون دل بود ، ما خورده ایم
اگر دل دلیل است ، آورده ایم
اگر داغ شرط است ، ما برده ایم...
ما نه آنیم که در بازی تکراری این چرخ و فلک
هر که از دیدیمان رفت زخاطر ببریم
یا که چون فصل خزان آمد و گل رفت به خواب
دل به عشق دگری داده زآنجا بپریم
وسعت دیده ی ما خاک قدمهای تو بود
خاک زیر قدمت را به دو دنیا ندهیم....
:: موضوعات مرتبط:
دل نوشته ,
,
نوشته شده در دو شنبه 29 آبان 1391
بازدید : 254
نویسنده : اصغر بویه
|
|
تنها بودن قدرت میخواهد.
و این قدرت را کسی به من داد.
که روزی میگفت تنهایت نمیگذارم..
هر سال یک روزش فقط روز پدر بود
اما همان یک روز هم، او کارگر بود
هی حرف پشت حرف، نه، باید عمل کرد
اما مگر دردش فقط درد کمر بود
گلناز، دَرسَت را بخوان دکتر شوی بعد
بابا بیاید پیش تو، عمری اگر بود
گلناز، دختربچه ی نازیست اما
بابا دلش می خواست گلنازش پسربود
بیچاره این گلناز، خانم دکتری که
نه ماه از هرسال بابایش سفر بود
آن روز با سیمان و نان از کار برگشت
روزی که در تقویم ها روز پدر بود...
:: موضوعات مرتبط:
دل نوشته ,
,
نوشته شده در دو شنبه 29 آبان 1391
بازدید : 359
نویسنده : اصغر بویه
|
|
چـقــدر سـخـت اسـت که لبـــریــز باشـی از گفتــن
ولــی ...
در هـیــچ ســـویـت مـحــرمـی نبـــاشــد ... !!!
از دهلیزهای دل من که می گذری
آهسته بگذر
و حتی به اندازه یک درنگ دم بر نیاور
از خم کوچه ی شبانه ی یادم که می گذری
چیزی نگو
قاصدک ها نگرانند
نسیم سخن چین است
...
از وقتی نیستی...
خدا می داند
چقدر آب به صورتم پاشیدم
لعنتی...
این کابوس آنقدر واقعی است که
از خواب بیدار نمی شوم..
:: موضوعات مرتبط:
دل نوشته ,
,
نوشته شده در دو شنبه 29 آبان 1391
بازدید : 311
نویسنده : اصغر بویه
|
|
چقدر سخت است همرنگ جماعت شدن ....
وقتی جماعت خودش هزار رنگ است ....
یادت باشـــــــــد
دلت که شکست،
سرت را بالا بگیری ..!
تلافی نکن ، فریاد نزن ، شرمگین نباش.
حواست باشد ؛ دل شکسته، گوشه هایش تیز است..
مبادا که دل و دست آدمی را که روزی دلدارت بود زخمی کنی ،
مبادا که فراموش کنی روزی شادیش، آرزویت بود…
صبور باش و ساکت.
بغضت را پنهان کن،
رنجت را پنهان تر ...
اينجا آسمان ابريست ، آنجا را نميدانم
اينجا شده پاييز ، آنجا را نميدانم
اينجا همه اش رنج است ، آنجا را نميدانم
اينجا دلي تنگ است ، آنجا را نميدانم...
:: موضوعات مرتبط:
دل نوشته ,
,
نوشته شده در دو شنبه 29 آبان 1391
بازدید : 318
نویسنده : اصغر بویه
|
|
حوصله خواندن ندارم
حوصله نوشتن هم ندارم
این همه دلتنگی نه با خواندن کم میشود نه با نوشتن
دلم سنگ صبور میخواهد...
خیلی سخته به خاطر کسی که دوستش داری همه چیزو از سر راهت خط بزنی و بعد بفهمی
خودت تو لیستی بودی که اون به خاطر یکی دیگه خطت زد...
چه زود فراموش شدم...
چه زود فراموش شدم آن زمان كه نگاهم از نگاهت دور شد ....
چه زود از یاد تو رفتم آنگاه كه دستانم از دستان تو رها شد....
مقصد من در این راه عاشقی بیراهه بود این همه انتظار و دلتنگی بیهوده بود !
با اینكه دلتنگ هستم اما چاره ای جز تحملش ندارم ،خیلی خسته ام ،
راهی جز تنها ماندن ندارم !
:: موضوعات مرتبط:
دل نوشته ,
,
نوشته شده در دو شنبه 29 آبان 1391
بازدید : 317
نویسنده : اصغر بویه
|
|
مـَن ...
بـا تـمـام ِ ڪــنار او بـوבن هـایـت ڪـنـار می آیـَم . .
مَـحـض ِ رضـاے خــבآ
حَـבاقّـل دَسـت از سَـر خـوابــ هــآیمبـرבار...
سخته بخوای همه ی دردهاتو توی چند تا جمله خلاصه کنی
همه ی دردهاتو شکل حرف دربیاری,حرفا رو شکل کلمه...
کلمه پیدا کردن برای گفتن بغضت سخته...
زندونی کردن این همه فکر توی چاردیواری مغزت سخته
مجبورم بنویسم...این جا یه جاییه...
برای دفن کردن حرفام,دردام,بغضم...
فقط به خاطر اینکه خفه نشم...
من بازم دلم گرفته....
پلنگ سنگی دروازه های بسته شهرم
مگو آزاد خواهی شد که من زندانی دهرم
تفاوت های ما بیش از شباهت هاست باور کن
تو تلخی شراب کهنه ای من تلخی زهرم
مرا ای ماهی عاشق رها کن فکر کن من هم
یکی از سنگ های کوچک افتاده در نهرم
کسی را که برنجاند تو را هرگز نمی بخشم
تو با من آشتی کردی ولی من با خودم قهرم
تو آهوی رهای دشت های سبزی اما من
پلنگ سنگی دروازههای بسته شهرم....
:: موضوعات مرتبط:
دل نوشته ,
,
نوشته شده در دو شنبه 29 آبان 1391
بازدید : 312
نویسنده : اصغر بویه
|
|
دیگر احتیاط لازم نیست ,
شکستنی ها شکست!!!
هر جور مایلید حمل کنید...
تو روزگار رفته ببین چی سهم ما شد از عاشقی تباهی
از زندگی مصیبت
از دوستی شکست و
از سادگی خیانت....
تردیدی نیست
تو رفته ای و دیگر باز نمی گردی
حالا دیگر تنهایی ام حرمت دارد
به حرمت آن هم که شده پشت سرت را نگاه نکن....
:: موضوعات مرتبط:
دل نوشته ,
,
نوشته شده در شنبه 20 آبان 1398
بازدید : 365
نویسنده : اصغر بویه
|
|
در این بازار نامردی به دنبال چه میگردی؟
نمی یابی نشان هرگز تو از عشق و جوانمردی
برو بگذر از این بازار
از این مستی و طنازی
اگرچون کوه هم باشی در این دنیا تو می بازی
:: موضوعات مرتبط:
دل نوشته ,
,
نوشته شده در شنبه 20 آبان 1391
بازدید : 340
نویسنده : اصغر بویه
|
|
ا ز فکر من بگذر خیالت تخت باشد
من می تواند بی تو هم خوشبخت باشد
این من که با هر ضربه ایاز پا در آمد
تصمیم دارد بعد از این سرسخت باشد
تصمیم دارد با خودش ،با کم بسازد
تصمیم دارد هم بسوزد ، هم بسازد
:: موضوعات مرتبط:
دل نوشته ,
,
نوشته شده در سه شنبه 4 مهر 1391
بازدید : 389
نویسنده : اصغر بویه
|
|
کاش که در آن لحظه زیبا
در کنارت می نشستم
کاش در آن ثانیه ها
سر بر شونت می گذاشتم
دلم می خواهد که بال داشتم
و به سویت پر می زدم
کاش در هنگام گفتن دعای سال
با هم زمزمه می کردیم و می خواندیم
اما هر چقدر دور ز هم باشیم
با تمام فریاد هایم می گویم
دوسِــــــــــــــــــــــــــت دارم....
:: موضوعات مرتبط:
دل نوشته ,
,
نوشته شده در سه شنبه 4 مهر 1391
بازدید : 418
نویسنده : اصغر بویه
|
|
دکتــرهــا ،
قـرص می دهنـد که فــرامــوشت کنـــم !
خــوابــت را مـی بیــــنم !!!
:: موضوعات مرتبط:
دل نوشته ,
,
نوشته شده در سه شنبه 4 مهر 1391
بازدید : 555
نویسنده : اصغر بویه
|
|
چه میداند کسی شاید در آن شب
که چشمانش به تاریکی درخشید
نگاهش انتظار دیگری داشت
که یکدم در نگاهم ماند و لغزید
چه میداند کسی شاید در آن روز
که دزدانه به چشمم چشم میدوخت
بر لبانش حرف دیگری داشت
نگاهش از نگاهم داشت میسوخت...
:: موضوعات مرتبط:
دل نوشته ,
,
نوشته شده در سه شنبه 4 مهر 1391
بازدید : 461
نویسنده : اصغر بویه
|
|
وقتی که دیگر نمیتوانست باشد
من به بودنش نیازمند شدم
وقتی که دیگر نمیتوانست بیاید
من در انتظار امدنش نشستم
وقتی که دیگر نمیتواند مرا دوست بدارد من همچنان دوستـــــــــــــــــــــــــــــش دارم
:: موضوعات مرتبط:
دل نوشته ,
,
نوشته شده در سه شنبه 4 مهر 1391
بازدید : 509
نویسنده : اصغر بویه
|
|
چشم های بسته ی تورو، با بوسه بازش می کنم
قلب شکسته ی تورو، خودم نوازش می کنم
نمی زارم تنگ غروب، دلت بگیره از کسی
تا وقتی من کنارتم، به هر چی می خوای می رسی
خودم بغل می گیرمت، پر می شماز عطر تنت
کاشکی تو هم بفهمی که، می میرم از نبودنت
خودم به جای تو شب ها، بهونه هات و می شمرم
جای تو گریه می کنم، جای تو غصه می خورم
هرچی که دوست داری بگو، حرف های قلبت رو بزن
دل خوشی هات مال خودت، درد دلتبرای من
من واسه ی داشتن تو، قید یه دنیارو زدم
کاشکی ازم چیزی بخوای، تا به تو دنیام و بدم
هرچی که دوست داری بگو، حرفای قلب و بزن
دل خوشی هات مال خودت، درد دلتبرای من
من واسه ی داشتن تو، قید یه دنیارو زدم
کاشکی ازم چیزی بخوای، تا به تو دنیام و بدم
خودم بغل می گیرمت، پر می شماز عطر تنت
کاشکی تو هم بفهمی که، می میرم از نبودنت
خودم به جای تو شب ها، بهونه هات و می شمرم
جای تو گریه می کنم، جای تو
:: موضوعات مرتبط:
دل نوشته ,
,
نوشته شده در سه شنبه 4 مهر 1391
بازدید : 382
نویسنده : اصغر بویه
|
|
چشم های بسته ی تورو، با بوسه بازش می کنم
قلب شکسته ی تورو، خودم نوازش می کنم
نمی زارم تنگ غروب، دلت بگیره از کسی
تا وقتی من کنارتم، به هر چی می خوای می رسی
خودم بغل می گیرمت، پر می شماز عطر تنت
کاشکی تو هم بفهمی که، می میرم از نبودنت
خودم به جای تو شب ها، بهونه هات و می شمرم
جای تو گریه می کنم، جای تو غصه می خورم
هرچی که دوست داری بگو، حرف های قلبت رو بزن
دل خوشی هات مال خودت، درد دلتبرای من
من واسه ی داشتن تو، قید یه دنیارو زدم
کاشکی ازم چیزی بخوای، تا به تو دنیام و بدم
هرچی که دوست داری بگو، حرفای قلب و بزن
دل خوشی هات مال خودت، درد دلتبرای من
من واسه ی داشتن تو، قید یه دنیارو زدم
کاشکی ازم چیزی بخوای، تا به تو دنیام و بدم
خودم بغل می گیرمت، پر می شماز عطر تنت
کاشکی تو هم بفهمی که، می میرم از نبودنت
خودم به جای تو شب ها، بهونه هات و می شمرم
جای تو گریه می کنم، جای تو
:: موضوعات مرتبط:
دل نوشته ,
,
نوشته شده در سه شنبه 4 مهر 1391
بازدید : 666
نویسنده : اصغر بویه
|
|
در دادگاه عشق ....قسمم قلبم بود ....وكيلم دلم و حضار جمعي از عاشقان و دلسوختگان.
قاضي نامم را بلند خواند و گناهم را دوست داشتن تو اعلام كرد و پس محكوم شدم به
تنهايي و مرگ كنار چوبه ي دار از من خواستند تا اخرين خواسته ام را بگويم و من
گفتم به تو بگويند: ..... » دوستتدارم «
:: موضوعات مرتبط:
تنهايي! ,
دل نوشته ,
داستان هاي عاشقانه ,
حرفاي عاشقونه ,
,
نوشته شده در سه شنبه 4 مهر 1391
بازدید : 708
نویسنده : اصغر بویه
|
|
گاهی چه غریبانه روزهای تلخ را سر می کنم.
گاهی اوقات چه غریبم.
گاهی چه دلتنگی رویم فشار می آورد.
گاهی اوقات چه دلتنگم.
چه دلگیرم.
چه غمگینم از بی تو بودن
………..
چقدر سخته بی چشمانت ،
بی دستانت ،
بی نگاهت و
بی آغوشت سر کردن.
عشق سکوتی بین من و توست.
عشق سکوت پر از حرف است.
حرفهای ناگفته بین ما.
دلم می خواست مانند پرنده ای بیپروا
در کنارت اوج بگیرم.
ای کاش زودتر
برسد آن روز
که در آغوش هم عاشقانه آرام گیریم.
ای کاش برسد.
:: موضوعات مرتبط:
تنهايي! ,
دل نوشته ,
حرفاي عاشقونه ,
,
نوشته شده در سه شنبه 4 مهر 1391
بازدید : 16
نویسنده : اصغر بویه
|
|
برای تو زندگی می کنم، به عشق تو زنده هستم، اگر نباشی دیگر نیستم
تویی که بودنت به من همه چیزمی دهد، هر جا بروی دلم به دنبالتو می رود…
عشق تو، حضور تو، به من نفس می دهد هوای بودنت
این دیگر اولین و آخرین بار است که دل بستم
نه به انتظار شکستم، نه منتظر کسی دیگر هستم
تو در قلبمی و تنها نیستی، تو مال منی و همه زندگی ام هستی…
همین که احساس کنم تو را دارم، قلبم تند تند می تپد ،
به عشق تو میگذرد روزهای زندگی ام…
به عشق تو می تابد خورشید زندگی ام ،
به عشق تو آن پرنده میخواند آواز زندگی ام
و این است آغاز زندگی ام ، گذشته ها گذشته ، با تو آغاز کردم و با تو می میرم….
به هوای تو آمدن در این هوای عاشقانه چه دلنشین است ،
به هوای تو دلتنگ شدن و اشک ریختن کار همیشگی من است
بودنم به عشق بودن تو است ، اگر اینجا نشسته ام به عشق این انتظار است
در انتظار توام ، تا فردا ، تا هر زمان که بخواهی چشم به راه آمدن توام
خسته نمی شود چشمهایم از این انتظار ، می مانم و می مانم از این خزان تا پایان بهار
تا تو بیایی و او که به انتظارش نشستم را ببینم،
تا چشمهایت را ببینم و دنیای زیبایمرا در آغوش بگیرم
نمی توان از تو گذشت، به خدا نمی توان چشم بر روی چشمهایت بست ،
بگذار تو را ببینم ، تا آخرین لحظه ، تا آخرین حد نفسهایم….
نمیگویم که مرا تنها نگذار ، تو در قلبمی و هیچگاه تنها نمی مانم ، نمی گویم همیشه بمان ،
تا زمانی که هستی من نیز می مانم ، اگر روزی بروی ، دنیا را زیر پا می گذارم ،
نمی گویم تنها تو در قلبمی، نیازی به گفتنش نیست آنگاه که تو همان قلبمی…
قلبی که تنها تپش هایش برای تو است،
زنده ماندن من به شرط تپش های این قلب نیست، به عشق بودن تو
:: موضوعات مرتبط:
دل نوشته ,
حرفاي عاشقونه ,
,
نوشته شده در سه شنبه 4 مهر 1391
بازدید : 505
نویسنده : اصغر بویه
|
|
وقتی که خوابی نیمه شب، تو را نگاه میکنم
زیباییات را با بهار گاه اشتباه میکنم
از شرم سر انگشت من پیشانیات تر میشود
عطر تنت میپیچد و دنیا معطر میشود
گیسوت تابی میخورد، میلغزد از بازوی تو
از شانه جاری میشود چون آبشاری موی تو
چون برگ گل در بسترم میگسترانی بوی خود
من را نوازش میکنی بر مهربان زانوی خود
آسیمه میخیزم ز خواب، تو نیستی اما دگر
ای عشق من بی من کجا؟ تنها نرو من را ببر
من بی تو میمیرم نرو، من بی تو میمیرم بمان
با من بمان زین پس دگر هر چه تو میگویی همان
در خواب آخر عشق من در برگ گل پیچیدمت
میخوابم ای زیباترین در خواب شاید دیدمت
:: موضوعات مرتبط:
دل نوشته ,
حرفاي عاشقونه ,
,
نوشته شده در یک شنبه 2 مهر 1391
بازدید : 317
نویسنده : اصغر بویه
|
|
تو را دوست دارم
و وقتی تو نیستی غمگینم
و به آسمان آبی بالای سرت
و اخترانی که تو را میبینند رشک میبرم
تو را دوست دارم
وآنچه میکنی درنظرم بی همتا جلوه می کند
و بارها در تنهایی از خود پرسیده ام
چرا آنهائی که که دوستشان دارم بیشتر شبیه تو هستند
تو را دوست دارم
اما هنگامی که نیستی از هر صدایی بیزارم
حتی اگرصدای آنانی باشد که دوستشان دارم
زیرا صدای آنها طنین آهنگین صدایت را در گوشم می شکند
می دانم که دوستت دارم
اما افسوس که دیگران دل ساده ام را کمتر باور می کنند
و چه بسا به هنگام گذر می بینم به من میخندند
زیرا آشکارا می نگرند نگاهم به دنبال توست
:: موضوعات مرتبط:
دل نوشته ,
,
نوشته شده در یک شنبه 2 مهر 1391
بازدید : 272
نویسنده : اصغر بویه
|
|
اگر خنده از لبهایم گریزد
اگر اشک از چشمهایم گریزد
اگر از گریه دریایی بسازم
اگر از خنده رویایی بسازم
لحظه ای از یاد تو دور نخواهم ماند....
:: موضوعات مرتبط:
دل نوشته ,
,
نوشته شده در یک شنبه 2 مهر 1391
بازدید : 557
نویسنده : اصغر بویه
|
|
هــــــر لــــحظه بـــهانـــه تــــو را مـــیگــیــرم
هــر ثـــانـــیه بـــا نـــبودنـــت درگـــیرم
حــــتی تـــــو اگــــر بـــــه خـــــاطــرم تـــــب نـــــکنــــی
مــن یــک طــــرفـــه بــــرای تـــو مــــیمــــیرم
:: موضوعات مرتبط:
دل نوشته ,
,
نوشته شده در یک شنبه 2 مهر 1391
بازدید : 373
نویسنده : اصغر بویه
|
|
دفتر عشـــق كه بسته شـد
| دیـدم منــم تــموم شــــــــــــــــــــــــدم
| خونـم حـلال ولـی بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدون
| به پایه تو حــروم شــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم
| اونیكه عاشـق شده بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــود
| بد جوری تو كارتو مونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
| برای فاتحه بهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
| حالا باید فاتحه خونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
| تــــموم وســـعت دلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو
| بـه نـام تـو سنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد زدم
| غــرور لعنتی میگفــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
| بازی عشـــــقو بلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم
| از تــــو گــــله نمیكنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
| از دســـت قــــلبم شاكیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
| چــرا گذشتـــم از خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــودم
| چــــــــراغ ره تـاریكـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیم
| دوسـت ندارم چشمای مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن
| فردا بـه آفتاب وا بشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
| چه خوب میشه تصمیم تــــــــــــــــــــــــــــــــو
| آخـر مـاجرا بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــشه
| دسـت و دلت نلــــــــــــــــــــــــرزه
| بزن تیر خـــــــــــــــــلاص رو
| ازاون كه عاشقـــت بود
| بشنواین التماسرو
| ...............
:: موضوعات مرتبط:
دل نوشته ,
,
نوشته شده در یک شنبه 2 مهر 1391
بازدید : 480
نویسنده : اصغر بویه
|
|
ديشب در خلوت تنهاييم آهسته بيتو گريستم...
کاش صداي هق هق گريه ام را بادبه تو مي رساند...
تا بداني "بي تو" چه مي کشم
کاش قاصدک به تو مي گفت، اين پيغام را مير ساند که اميد و آرزوهايم بي تو
آهسته آهسته در حال فرو ريختن است...
:: موضوعات مرتبط:
دل نوشته ,
حرفاي عاشقونه ,
,
نوشته شده در یک شنبه 2 مهر 1391
بازدید : 448
نویسنده : اصغر بویه
|
|
نمی بخشمت به خاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی به خاطر تمام غم هایی که بر صورتم نشاندی نمی بخشمت به خاطر دلی که برایم شکستی به خاطر احساسی که برایم پر پر کردی نمی بخشمت به خاطر زخمی که با خیانت بر وجودم تا ابد نشاندی
:: موضوعات مرتبط:
دل نوشته ,
,
نوشته شده در یک شنبه 2 مهر 1391
بازدید : 393
نویسنده : اصغر بویه
|
|
لعنت به من چه ساده دل سپردم
لعنت به من اگر واسش می مردم
دست منو گرفت و بعد ولم کرد
لعنت به اون کسی که عاشقم کرد
لعنت به من چه ساده دل سپردم
لعنت به من اگر واسش می مردم
دست منو گرفت و بعد ولم کرد
لعنت به اون کسی که عاشقم کرد
لعنت به اون کسی که عاشقم کرد
یکی بگه یکی بگه
که ماه من کی بوده
مسبب گناه من کی بوده
سهم من از نگاه تو همین بود
عشق تو بدترین قسمت بهترین بود
اون دل پاکت منو عاشقم کرد
بین زمین و اسمون ولم کرد
یکی بگه چجوری شد که این شد
سهم تو آسمون و من زمین شد
لعنت به من چه ساده دل سپردم
لعنت به من اگر واسش می مردم
دست منو گرفت و بعد ولم کرد
لعنت به اون کسی که عاشقم کرد
لعنت به اون کسی که عاشقم کرد
:: موضوعات مرتبط:
دل نوشته ,
,
نوشته شده در جمعه 17 شهريور 1391
بازدید : 860
نویسنده : اصغر بویه
|
|
باز یه روزی میاد تو هم سراغمو میگیری
خوب میدونم که من میرم ، توهم میری مثل یه راز
من میدونم تو هم یه روز دلتبرام تنگ میشه باز
بازم دلت تنها میشه تو اون همه سوز وگداز
عطر صدات می پیچه باز توی اتاق خونه
عکس تو رو میبینمو ، باز میشم دیوونه
با هر نفس داد میزنم شاید بیایی کنارم
دیوونه نگاهتم و ، راه فرار ندارم
تویی اون عشق قدیمی ، هم نفس صمیمی
تویی آرزوی قلبم ، آره فقط همینی
منم یه شب میخندمو ، اشک تو رو در میارم
تو خوابتم نمیبینی ، که من برات گل میارم
منم میرم به این و اون پشت سرت حرف میزنم
هر چی که دست تکون بدیدست تو رو پس میزنم
:: موضوعات مرتبط:
دل نوشته ,
,
:: برچسبها:
دل نوشته ,
باز یه روزی میاد ,
,
,
,
نوشته شده در جمعه 17 شهريور 1391
بازدید : 537
نویسنده : اصغر بویه
|
|
قلبی شکسته و نا امید و خسته داشتم از آن قلب یه ویرانه باقی مانده بود کسی وارد آن نمیشد و قلبش را به آن ویرانه هدیه نمیداد دیگر هیچ احساسی از عشق در آن قلب شکسته نبود و دیگر هیچ کس امیدی به عاشق شدن آن قلب نداشت آن قلب سرخ ، آن ویرانه دیگر نه همدمی داشت ونه همدلی، نه هم صدایی داشت ، نه هم زبانی!
تو آمدی افتخار دادی که به قلب من بیایی!آمدی افتخار دادی که قلب مهربانت را به قلب شکسته من هدیه دهی ، آمدی وبا مهر و محبت خودت مرا دگر گون کردی وبا آن محبت و مهر خودت مرا خوشحال کردی با آمدنت تمام امید ها و آرزو هایم زنده شد و دوباره آهنگ دلنشین مهر در قلبم نواخته شد و قناری پر شکسته دلم دوباره در آسمون آبی قلبم به پرواز در آمد . عزیزم اینکه مرا از آن سیلاب غم و ناامیدی نجات دادی بیشتر از هر محبتی تو را دوست دارم بیشتر از کلام مقدس دوست داشتن و بیشتر از هر آرزویی تو را دوست میدارم تا آخرین لحظه ی زندگی ام به تو وفادار خواهم بود و قدر تو را خواهم دانست به تو که تنها امیدهایم را زنده کردی افتخار میکنم و با صداقت و یکدلی میگویم که خیلی * دوستت دارم * آری اینبار خیلی بیشتر از همیشه * دوستت دارم * عزیزم....
آری دوستت دارم برای تو کم است بدان که خیلی خیلی * دوستتدارم * ا آمدنت رویاهایم که حتی تصور آن در خواب نیز دشوار بود به حقیقت بدل شدند و منی که تنها در جاده های خسته و خالیهیچ امیدی برای رسیدن به پایانجاده نداشتم به مقصدم که همان قلب تو بود **** رسیدم ****
:: موضوعات مرتبط:
دل نوشته ,
,
:: برچسبها:
دل نوشته ,
نوشته شده در پنج شنبه 16 شهريور 1391
بازدید : 1620
نویسنده : اصغر بویه
|
|
منبع:وب مريم
تو دلت يه جاي ديگه اينو چشمات داره ميگه
ولي من ديگه ميدوونم كه توكفشت پره ريگه
منو و تو چه ساده بوديم كه بهم دل داده بوديم
پاي اين عشق خيالي بدجوري افتاده بوديم
تو برو سراغ عشقي كه تا نفهمه تو كي هستي
پاي عشق تو بميره و نفهمه خالي بستي
منو و تو چه ساده بوديم كه بهم دل داده بوديم
پاي اين عشق خيالي بدجوري افتاده بوديم
:: موضوعات مرتبط:
تنهايي! ,
دل نوشته ,
داستان هاي عاشقانه ,
حرفاي عاشقونه ,
,
:: برچسبها:
دل نوشته ,
تنهايي ,
نفس های خسته ,
,
,
نوشته شده در پنج شنبه 16 شهريور 1391
بازدید : 996
نویسنده : اصغر بویه
|
|
منبع:وب مريم
دختري بود نابينا
که از خودش تنفر داشت
که از تمام دنيا تنفر داشت
و فقط يکنفر را دوست داشت
دلداده اش را
و با او چنين گفته بود
« اگر روزي قادر به ديدن باشم
حتي اگر فقط براي يک لحظه بتوانم دنيا را ببينم
عروس **** گاه تو خواهم شد »
***
و چنين شد که آمد آن روزي
که يک نفر پيدا شد
که حاضر شود چشمهاي خودش را به دختر نابينا بدهد
و دختر آسمان را ديد و زمين را
رودخانه ها و درختها را
آدميان و پرنده ها را
و نفرت از روانش رخت بر بست
***
دلداده به ديدنش آمد
و ياد آورد وعده ديرينش شد:
« بيا و با من عروسي کن
ببين که سالهاي سال منتظرت مانده ام »
***
دختر برخود بلرزيد
و به زمزمه با خود گفت :
« اين چه بخت شومي است که مرا رها نمي کند ؟ »
دلداده اش هم نابينا بود
و دختر قاطعانه جواب داد:
قادر به همسري با او نيست
***
دلداده رو به ديگر سو کرد
که دختر اشکهايش را نبيند
و در حالي که از او دور مي شد گفت
« پس به من قول بده که مواظب چشمانم باشي »
******************
:: موضوعات مرتبط:
تنهايي! ,
دل نوشته ,
داستان هاي عاشقانه ,
حرفاي عاشقونه ,
,
:: برچسبها:
دل نوشته ,
تنهايي ,
نفس های خسته ,
,
,
نوشته شده در پنج شنبه 16 شهريور 1391
بازدید : 703
نویسنده : اصغر بویه
|
|
نوشته شده در پنج شنبه 16 شهريور 1386
بازدید : 796
نویسنده : اصغر بویه
|
|
برای شاد بودن بدنیال بهانه ای بودم
سالهاست شادی را در اعماق تاریک دلم دفن کرده ام
لیک این بار می خواهم
نوری را که تابیده با تمام وجودم جذب کرده و به روشنی برسم
شاید این بار قرعه به نامم افتاد تا شاد بودن را تجربه کنم
پس نمی خواهم تنها امید زندگی مرا از دست دهم
پیش به سوی زندگی تازه....
:: موضوعات مرتبط:
دل نوشته ,
حرفاي عاشقونه ,
,
:: برچسبها:
دل نوشته ,
تنهايي ,
نوشته شده در پنج شنبه 16 شهريور 1386
بازدید : 731
نویسنده : اصغر بویه
|
|
منبع:وب مريم
تو همونی که تو خنده هام شریکی
توی درد و غصه ها واسم طبیبی
تو همون رویای پاکی که توی شبهای من بود
که توی شبهای من بود
**********
از خدا میخوام همیشه که کنار تو بمونم
شمع باش پروانه میشم تا کنار تو بسوز
وقتی چشمات گریه میکرد ارزوم بود که بمیرم
کاش بودم کنارت ای گل تا که دستات رو بگی...
:: موضوعات مرتبط:
دل نوشته ,
حرفاي عاشقونه ,
,
:: برچسبها:
دل نوشته ,
تنهايي ,
نوشته شده در پنج شنبه 16 شهريور 1391
بازدید : 730
نویسنده : اصغر بویه
|
|
منبع:وب مريم
خدايا، تو را مي خوانيم
وقتي قلبهايمان كوچكتر از غصههايمان ميشود
وقتي نميتوانيم اشكهايمان را پشت پلكهايمان مخفي كنيم
و بغضهايمان پشت سرهم ميشكند
وقتي احساس ميكنيم
بدبختيها بيشتر از سهمماناست
و رنجها بيشتر از صبرمان؛
وقتي اميدها ته ميكشد
و انتظارها به سر نميرسد
وقتي طاقتمان تمام ميشود
و تحملمان هيچ ...
آن وقت است كه مطمئنيم به تو احتياج داريم
و مطمئنيم كه تو
فقط تويي كه كمكمان ميكني ...
آن وقت است كه تو راصدا ميكنيم
و تو را ميخوانيم
آن وقت است كه تو راآه ميكشيم
تو را گريه ميكنيم
و تو را نفس ميكشيم
وقتي تو جواب ميدهي،
دانهدانه اشكهايمان را پاك ميكني
و يكي يكي غصهها را از دلمان برميداري
گره تكتك بغضهايمان را باز ميكني
و دل شكستهمان را بند ميزني
سنگيني ها را برميداري
و جايش سبكي ميگذاري و راحتي؛
بيشتر از تلاشمان خوشبختي ميدهي
و بيشتر از حجم لبهايمان، لبخند
خوابهايمان را تعبير ميكني
و دعاهايمان را مستجاب
آرزوهايمان را برآورده مي کني؛
قهرها را آشتي ميدهي
و سختها را آسان
تلخها را شيرين ميكني
و دردها را درمان
نااميدي ها، همه اميد ميشود
و سياهيها سفيد سفيد ...
خداوندا !
تنها تو را صدا ميکنيم
و فقط تو را مي خوانيم
:: موضوعات مرتبط:
تنهايي! ,
دل نوشته ,
,
:: برچسبها:
تنهايي ,
حرفاي عاشقونه ,
دل نوشته ,
نوشته شده در پنج شنبه 16 شهريور 1386
بازدید : 758
نویسنده : اصغر بویه
|
|
منبع:وب مريم
وقتی بارون نگاهت رو به نگاهم ریختی دلم زنده شد
وقتی با دلت قدم به دلم گذاشتی زلزله ی شدیدی رو توی قلبم حس کردم
وقتی اومدی تموم تنهاییهام رو با خودت بردی
از همون اول میدونستم اومدی که توی قلبم بمونی برای همیشه
پس ای نازنین!
ای تنها مونس!
ای عشق:
بمون تا بمونم
:: موضوعات مرتبط:
دل نوشته ,
حرفاي عاشقونه ,
,
:: برچسبها:
دل نوشته ,
نوشته شده در پنج شنبه 16 شهريور 1391
بازدید : 668
نویسنده : اصغر بویه
|
|
منبع:وب مريم
چه زيبا! گفتم دوستت دارم !
چه صادقانه پذيرفتي!
چه فريبنده ! آغوشم برايت باز شد !
چه ابلهانه! با تو خوش بودم!
چه کودکانه ! همه چيزم شدي!
چه زود ! به خاطره يک کلمه
مرا ترک کردي !
چه ناجوانمردانه ! نيازمندت شدم !
چه حقيرانه! واژه غريبه خداحافظي
به من آمد!
چه بيرحمانه! من سوختم
عشق يعني پاکي و صدق وصفا
خود شناسي حق شناسي از وفا
عشق يعني دور بودن از خطا
بنده بودن خلوت دل با خدا
عشق يعني نفس را گردن زدن
پاک و طاهر گشتن روح و بدن
ع شق يعني صيقل زنگار دلديدن
اسرار غيب در جام دل
عشق با غرور زيباست
ولي اگر عشق را به قيمت فرو ريختن
ديوار غرور گدايي کني.. .
آن وقت است که
ديگر عشق نيست صدق ه است
:: موضوعات مرتبط:
دل نوشته ,
حرفاي عاشقونه ,
,
:: برچسبها:
دل نوشته ,
نوشته شده در پنج شنبه 16 شهريور 1391
بازدید : 663
نویسنده : اصغر بویه
|
|
حافظ کنار عکس تو من باز نیت میکن م
انگار حافظ با من و من با تو صحبت میکنم
وقت قرار ما گذشت و تو نمی دانم چرا
دارم به این بد قولیت دیریست عادت میکنم
چه ارتباط ساده ای بین من وتقدیر هست
تقدیر و ویران میکند من هم مرمت می کنم
در اشتباهی نازنین تو فکر کردی این چنین
من دارم از چشمان زیبایت شکایت می کنم
نه مهربان من بدان بی لطف چشم عاشقت
هر جای دنیا که روم احساس غربت می کنم
بر روی باغ شانه ات هر وقت اندوهی نشست
در حمل بار غصه ات با شوق شرکت میکنم
یک شادی کوچک اگر از رویبام دل گذشت
هر چند اندک باشد آن را با تو قسمت میکنم
خسته شدی از شعر من زیبا اگر بد شد ببخش
دلتنگ و عاشق هستم اما رفع زحمت میکنم
:: موضوعات مرتبط:
دل نوشته ,
,
:: برچسبها:
دل نوشته ,
نوشته شده در پنج شنبه 16 شهريور 1391
بازدید : 3064
نویسنده : اصغر بویه
|
|
گه تو از پیشم بری سر به بیابون می ذارم
هر چی گل شقایقه رو خاک مجنون می ذارم
اگه تو از پیشم بری من خودم و گم می کنم
به عمر تو رو شرمنده حرفای مردم می کنم
اگه تو از پیشم بری دل روبه دریا می زنم
غرور خورشید و با برف آرزوها می شکنم
اگه تو از پیشم بری کار من آوارگیه
خلاصه شو واست بگم که آخر زندگیه
اگه بری شکایت تو رو به دریا میکنم
شقایقای عالم و من بی تو رسوا میکنم
اگه تو از پیشم بری زندگیخاکستریه
فرداش یکی خبر می ده دلت پیش دیگریه
اگه تو از پیشم بری شمع دونیا دق میکنن
شکایت چشم تو رو به مررغ عاشق میکنن
اگه بری پرستوها از زندگیشون سیر میشن
آهوا توی دام صیادای پیر اسیر می شن
اگه بری دریا پر از اشک و نیاز ماهیاس
شبای شهرمون مثه چشمای عاشقت سیاس
اگه بری یه شب تو خواب دریا رو آتیش می زنم
نردبون آسمون و با هر چی نوره می شکنم
اگه بری پروانه ها شمعا روخاموشن میکنن
قنریای قفسی دل و فراموش میکنن
اگه بری پلک گلا از غم عشق تو تره
یکی مثه من دلش از چشمایتو بی خبره
اگه تو از پیشم بری پنجرمون بسته میشه
یه دل با صد تا آرزو از زندگی خسته میشه
اگه بری مجنون دیگه از من و تو نمیگذره
نرو بذار ببینمت باز از کنار پنجره
اگه بری من می مونم با بازی های سرنوشت
که من رو تو دوزخ گذاشت ترو فرستاد به بهشت
اگه بری به آسمون شب شکایت میکنم
یه شب می شینم با خدا تا صبح خلوت میکنم
اگه بری پرنده ها بر نمی گردن به لونه
بی تو کدوم پرنده ای راه خودش رو می دونه
اگه تو از پشم بری تو ابرا غوغا میکنم
برای مردن گلا بهونه پیدا میکنم
اگه تو از پیشم بری یاسا ترک بر میدارن
شبنما رو گل رز مگه حتی طاقت میارن
اگه بری مردم منو به هم دیگه نشون می دن
می پرسن از همدیگه که چی راجع من شنیدن
اگه بری همه میگن عشق منو تو هوسه
بمون با هم نشون بدیم که عشق ما مقدسه
اگه بری می لرزه فرهاد وستون بیستون
به خاطر اونم شده تو تا ابد پیشم بمون
اگه بری می گن دیدی این آخر و عاقبت ش
ما هیچ کدوم و نمی خوایم نه رنج و ئنه محبتش
اگه بری نمی دونن شاید واست خوشبختیه
نمی دونن لذتت بعضی خوشیا تو سختیه
اگر چه وقتی تو بری دیگه من و نمی بینی
اگه بخوای هم می باید تا فصل محشر بشینی
اما تورو جوون خودت که از همه عزیزتری
با یک نگاهت منو تا اوون ور دنیا می بری
اگه میشه بری یه جا به آرزوهات برسی
یا که دور از چشمای من قلبتو دادی به کسی
برو منم با ید تو زندگی روسر میکنم
گاهی به اشتیاق تو قلبم و پر پر میکنم
عیدا که شد عشق تو رو توقلب هفت سین می چینم
با اینکه رفتی باز تو رو کنارهفت سین می بینم
غصه نخور دنیای ما سمبل بی وفاییه
هر چی من و تو می کشیم تقصیر آشناییه
راستی اگه بخوای بری این جوری طاقت می یارم
خودم باید دست تو رو دست غربت بذارم
اگه بری دنبال تو میام تا اوج آسمون
اون وقت می بینم همه رو پس تو نرو پیشم بمون
دلت می خواد اگه یه روز بدون من می رفتی یه جا
دنبال مهربونیات آواره شم تو کوچه ها
اگه بری یه وقت می ای میبینی مریم نداری
اون وقت باید دسته گل و رو خاک مریم بذاری
اگه بری بیدای مجنون و پریشون می کنم
سقف دل و بر سر آرزوها ویرون میکنم
اگه بری اینجا یه دل بمون که صاحب اون مریمه
اگه بری دعای من بازم می یاد پشت سرت
من به فدای تو و عشق توو فکر سفرت
:: موضوعات مرتبط:
دل نوشته ,
,
:: برچسبها:
دل نوشته ,
|
|
|